ما ز دریائیم و دریا عین ماست
در میان ما دوئی آخر چراست
خط موهومست عالم سر به سر
خوش بخوان آن خط که آن خط عین ماست
آنچه ما داریم در هر دو جهان
در حقیقت ای عزیزان آن خداست
عشق او در دل نهان می دارمش
درد درد عشق او ما را دواست
همدم جامیم و با ساقی حریف
تا نپنداری که او از ما جداست
مجلس عشقست و ما مست وخراب
اینچنین بزمی ملوکانه کراست
نعمت الله تا غلام سید است
شاه عالم بر در او چون گداست